20':34'' 2517 0 بچه های آلپ / مادری کوچک کانال :قسمت چهارم از کارتون بچه های کوه آلپ بله متاسفانه آنت مادر مهربان خود را از دست داد و اکنون او مانده است با پدرش نوزادی که مواظبت از او را مادر به عهده ی آنت گذاشته است 19':20'' 8497 0 بچه های آلپ / محبت و غم کانال :قسمت سوم از کارتون بچه های کوه آلپ خبر بسیار غیر منتظره ای بود آنت اصلا نمیدونست حال مادرش تا این حد بده آنت نمیدونست باید چکار کنه او به همراه پدرش به خونه بر گشت 21':39'' 3844 0 بچه های آلپ / روز مسابقه کانال :قسمت دوم از کارتون بچه های کوه آلپ زمستون به ده روسنی رسیده بود برف کو ها چراگاه ها و خونه ها رو پوشونده بود و گاوها نمی تونن برا چرا بیرون برن در اینجا زمستان طولانیه و چند ماهی طول میکشه و تازه اول فصل زمستونه 05':16'' 41707 0 بازی سک سک کانال :بچه ها در حال بازی بودن که پینگو از راه میاد و با اونها قایم باشک بازی می کنه نوبت پینگو که میرسه سر بزاره هیچکس رو پیدا نمی کنه تا اینکه 22':42'' 8672 0 بچه های آلپ کانال :قسمت اول کارتون بچه های کوه آلپ اینجا کوه های آلپ است کوه های سر به فلک کشیده ای که اکثر جاهاشو برف گرفته این داستان بچه هایی که توی یک ده کوچیک زندگی می کنند 10':37'' 6069 0 انیمیشن قصه های کهن (امیر و مرد بخشنده) کانال :روزی روزگاری در دیاری امیری که از بخشندگی حاتم طائی به ستوه آمده بود تصمیم می گیرد که به میان مردم برود و بخشندگی و بزرگواری خودش را به مردم نشان دهد تا مثل حاتم طائی عزیز گردد ولی او حتی با این کار هم نتوانست خود را شبیه حاتم طائی کند در نتیجه یکی از سرداران خود را فرستاد تا حاتم را از بین ببرد اما 15':09'' 93405 0 انیمیشن پهلوانان (امیرهوشنگ) کانال :بخش دوم قسمت بیست و سه انیمیشن پهلوانان در ادامه می بینید که دوستان پهلوان پوریا شاهزاده را نجات می دهند ولی فرمانده غضنفر سعی می کند نقشه اش را عملی کند و با مامورهایش زورخانه را محاصره می کند 14':59'' 81312 0 انیمیشن پهلوانان (امیرهوشنگ) کانال :بخش اول قسمت بیست و سه انیمیشن دیدنی پهلوانان روزی روزگاری یکی از شاهزادگان بلخ برای شکار و تفریح از شهر و دیارش خارج شد در این زمان یکی از فرماندهان سپاه پدرش نقشه قتل او را می کشد و او را در آب رودخانه می اندازد اما پهلوان پوریا و دوستانش او را پیدا می کنند و او را به استراحتگاه خود می برند و شاهزاده درگیر ماجراهایی می شود 06':54'' 4124 0 عروسک های شاد ( این داستان : پرحرفی) کانال :عروسک ها در حال انجام تکالیفشون هستن اما ریتا یک بند حرف میزنه و عروسک ها رو عصبانی می کنه 06':56'' 6607 0 عروسک های شاد ( این داستان : آتش نشان ها) کانال :عروسک ها در حال صحبت کردن هستن که ناگهان بوی دود رو حس می کنن ماشین آتش نشانی رو آماده می کنن و به سوی درختا حرکت می کنن تا با همکاری هم آتیش رو خاموش کنن 06':54'' 3404 0 انیمیشن عروسک های شاد ( این داستان : گرما) کانال :هوا خیلی گرم شده و عروسک ها دارن از گرما می پزن قرار میزارن که شب توی ایوون بخوابن تا گرمشون نشه اما دوست ندارن زود بخوابن 05':16'' 3050 0 پاكت نامه کانال :پینگو یه پاکت روی میز می بینه و کنجکاو می شه که داخل پاکت رو ببینه به محض اینکه پاکت رو باز می کنه مادر از خرید میاد و پینگو از ترس پاکت رو زیر صندلی پنهان می کنه و مادر دنبال پاکت می گرده 05':17'' 5440 0 پينگو سرخ پوست شده کانال :پینگو در حال بازی سرخ پوستیه از طرفی داداش کوچولو داره با عروسکاش بازی میکنه که پینگو طناب میندازه دور گردن عروسک داداشش و دست و پای عروسک رو خراب می کنه 05':17'' 7804 0 كيك بزرگ کانال :پینگو از کنار شیرینی فروشی رد می شد که با دیدن شیرینی ها داخل میره و دستور پخت شیرینی رو از قناد می گیره و تصمیم می گیره توی خونه کیک درست کنه 05':15'' 2222 0 بناي تاريخي کانال :پینگو و داداشش و دلفین مشغول خوندن یک کتاب تاریخی بودن که تصمیم می گیرن یکی از بناهای تاریخی رو درست کنن و 11':46'' 18276 0 بازگشت اسكوليوم کانال :اختاپوس از کار خسته شده و منتظره که شیفت کاریش تموم بشه و قتی شیفتش تموم شد رقیب دوران دبیرستانش اسکولیوم رو در راه دید و در مقابل اون خودش رو صاحب رستوران جا زد ورقیبش تصمیم گرفت به رستورانش بره اما 10':11'' 6969 0 اختراع کانال :پستچی سفارش باب اسفنجی که یک پشت خارونک هست رو براش میاره ستاره و باب اسفنجی تصمیم می گیرن پیش سنجاب کوچولو برن و اونو رو هم در شادیشون شریک کنن اما سنجاب کوچولو خیلی ناراحته چون 11':15'' 9466 0 فروش شكلات کانال :باب اسفنجی و ستاره دریایی تصمیم دارن شکلاتاشونو بفروشن اما کسی از اونا خرید نمی کنه و به فکر می افتن که با تبلیغات دروغ محصولاتشون رو بفروشن و سود کنن تا اینکه 07':06'' 980 0 صندل هاي پرنده کانال :نامه سفارشی از طرف راج به دست گربه ملوس رسید و از اون خواست تا از باغ وحشش به خوبی نگهداری کنه وقتی راج اومد با خودش صندل بالدار اورده بود و از گربه خواست تا اونا رو امتحان کنه و 05':26'' 5481 0 سگ نگهبان کانال :بازم صبح شد و سگ نگهبان سر وقت بیدار شد تا به کارش برسه از طرفی هم آقا گرگه ی داستان بیدار شد تا به دنبال شکار گوسفند بره اما سگ نگهبان باهوش مثل همیشه مانع می شد و آقا گرگه راه های مختلف رو امتحان می کنه 05':35'' 11013 0 دونده ي جاده کانال :باز هم گرگ صحرایی در فکر شکار میگ میگ است و میگ میگ در حال فرار از دست این گرگ ناقلا تمام راه هایی که گرگ امتحان میکنه با شکست رو به رو می شه و 05':00'' 1150 0 قورباغه زنداني کانال :قورباغه به زندان افتاد اما بازم با زورگویی خودش و رئیس زندان می کنه و تغییرات اساسی رو به زندان می ده و اونجا رو به یه تفریحگاه برای زندانی ها تبدیل می کنه گربه ی بی باک از این موضوع مطلع می شه و 06':31'' 62700 0 بازي گلف کانال :تام در حال بازی گلف بود و تمام دشت رو به خاطر بازی خراب کرده بود و تا اینکه بالاخره توپ به سوراخ گلف می افته اما توپ بیرون می پره تا اینکه 05':28'' 5912 0 كاردستي کانال :داداش کوچولو از پینگو می خواد تا اونو به مهد کودک برسونه توی مهد بچه ها در حال درست کردن کاردستی بودن پینگو برای داداشش کلاه درست می کنه و بعد 01':54'' 25689 0 چادر نماز گلدار کانال :امروز روز خوبیستروزی قشنگ و زیباستروزی که خواهر من شاداب مثل گل هاستمادر خریده دیروز چادر نماز گل دارامروز خواهرم شد از خواب زود بیدار 04':50'' 162955 0 لالايي بالش ابري کانال :شب تو آسمون ماه هم خوابیدهلحافی از ابر رویش کشیدهاز توی جنگل از اون پاییناصدایی میاد صدایی تنهاماه مهربون دستش می گیرهیه چتر ابری تا پایین می ره 05':35'' 9874 0 لالايي ماه و آلاچيق کانال :رشید و زیبا اسب ترکمن می چرخد آرام توی دشت و دمن توی آلاچیق در دل صحرالالایی بسیار زیبای ترکمنی ماه و آلاچیق کاری از سار نامجو 01':46'' 2686 0 كتاب کانال :کتاب چیهیه دوست مهربونهدوست کیه هرکی کتاب بخونههرکی کتابخون باشهمعلوماتش زیادههرجایی پا میزارهمعلومه با سواده 09':44'' 2743 0 مسوليت در كارها کانال :یه دانش آموز جدید وارد کلاس شده و بچه ها خودشون را به اون معرفی می کنن معلم از بچه ها می خواد که مسولیت داشته باشن که دانش آموز جدید احساس غریبی نکنه از طرفی درس امروز مانور زلزله هست و مسولیت ها ی بچه ها در این مواقع توضیح داده می شه 13':38'' 13947 0 مسوليت پذيري کانال :در زمان قدیم پسری زندگی می کرد مه خیلی بی مسولیت بود و مادرش رو اذیت می کرد و هر چیزی که بهش می گفتن می گفت به من چه ولش کن پدر و مادر به ئنبال چاره می گشتن تا اینکه
